چشم انداز ایران ویژه نامه 18 تیر تابستان 1384
واژه های آن سوي آبها
نگاهي بر مطالب چند نشريه خارجي پيرامون واقعه 18 تير
اشاره: واقعه هجدهم تيرماه 1378 و پيامدهاي آن كه درقالب آشوبهاي گسترده خياباني، براي چند روز تهران را فراگرفت، نهفقط در ابعاد ملي، كه از بعد جهاني هم مورد توجه افكارعمومي ديگر كشورها قرار گرفت. در آن روزها بسياري نشريات و خبرگزاريهاي خارجي براي پوشش خبري حوادث تهران، خبرنگاران خود در ايران را فعال كرده و بسياري از سرفصلها و موضوعات مرتبط با واقعه كوي و حوادث بعدي را به تيترهاي صفحات نخست نشريات خود تبديل كردند. در مطلب حاضر نگاهي اجمالي به ترجمه برخي مقالات و مطالب منتشره در بعضي نشريات معتبر و شناختهشده جهان پيرامون وقايع مذكور افكنده شده است. مطالب حاضر صرفنظر از نوع داوري و بينش سياسي ـ ايدئولوژيك نشريات يادشده، صرفاً از منظر نگاه حرفهاي گردانندگان اين رسانهها به اطلاع خوانندگان ميرسد.
لوموند (چاپ فرانسه): رژيم ايران با شورش دانشجويي غافلگير شد. روزنامه لوموند در مطلبي كه همزمان با وقوع رويدادهاي تير 78 درباره وقايع كوي و تبعات بعدي آن به چاپ رساند ازجمله نوشت: بهنظر ميرسد بحران ايران در روز دوشنبه دوازدهم ژوئيه چنان وضعيتي پيدا كرد كه مقابله با آن آسان نبود. تعداد روزافزون تظاهركنندگان كه در اعتراضات دانشجويي شركت كردند و به سركوب پليس در تهران اعتراض داشتند و گسترش اين جنبش به شهرهاي تبريز، رشت، مشهد و اصفهان، واكنش شديد پليسي، استعفاي رئيس دانشگاه تهران و وزير آموزش عالي و اعلام يك اعتصاب مطبوعاتي براي روز سهشنبه به پيچيدهشدن اوضاع كمك كرده است.
يك منبع نزديك به جنبش دانشجويي در تهران به روزنامه لوموند خاطرنشان ساخت در روز يكشنبه بهمنظور جلوگيري از بدترشدن بيشتر اوضاع، طرح تشكيل كميتهاي كه وظيفه پيگيري خواستهاي دانشجويان را برعهده بگيرد، پيشنهاد شد. دانشجويان اعلام كردند تا شكلگيري عملي اين طرح، از روز دوشنبه تظاهرات خود را از سر خواهند گرفت. اما شوراي عالي امنيت ملي با بيان اين مطلب كه هرگونه حركت مشابهي يا راهپيمايي بدون مجوز، غيرقانوني است هشدار داد كساني كه مقررات را زير پا بگذارند مطابق با قانون مجازات خواهند شد. دانشجويان خواستار آزادي بيشتر و تسريع اصلاحات شدند، اما شوراي امنيت ملي هيچ وعدهاي در اين مورد به آنها نداد. آنها خواستار استعفاي رئيس پليس، تيمسار هدايتالله لطفيان شدند و درمقابل، شورا فقط عزل يك افسر پليس، ژنرال محمد احمدي [ميراحمدي] و يكي از معاونانش را كه مسئول حمله به خوابگاه دانشگاه شناخته شده بودند اعلام كرد. مجازات انضباطي يك افسر ديگر نيز وعده داده شد. دانشجويان همچنين از رهبر جمهوري اسلامي، آيتالله علي خامنهاي، خواستند تا شبهنظاميان افراطي خشونتطلب انصار حزبالله را مهار كرده و اختيار نيروي انتظامي را به وزير كشور، عبدالواحد موسوي لاري، واگذار كند.
در ابتدا دانشجويان تنها در محوطه دانشگاه مستقر بودند اما روز يكشنبه راهپيمايي كردند و با پيوستن صدها طرفدار به آنها اجتماع آنها بزرگتر شد. بدين ترتيب آنها در حدود 20هزار نفر بودند كه در تهران تظاهرات ميكردند، در همين حال تظاهرات كوچكتري در ديگر شهرها برگزار شد. جبهه مشاركت اسلامي ايران به رهبري برادر رئيسجمهور اصلاحطلب (آقاي خاتمي) حمايت خود را از آنها اعلام كردند.
در پي انتشار خبر استعفاي رئيس دانشگاه تهران (منصور خليلي عراقي)، هجدهتن از مديران دانشكدههاي دانشگاه تهران نيز استعفا كردند.
رئيسجمهوري در نامه خودش به آقاي معين از دانشجويان خواست در رعايت قانون و نظم خود را نمونه نشان دهند و مداخله نيروهاي انتظامي در جنبش آنها را "زشت و خشن" ناميد. با اين وجود بايد توجه داشت كه اين تعبير براي آرامكردن شورش دانشگاهي بسيار ناكافي است.
تعداد كشتهشدهها و مجروحان اين حادثه در چهارروز اخير بهطور متفاوتي در منابع مختلف خبري ذكر شده است. روزنامه خرداد به نقل از منابع دانشجويي، تعداد كشتهشدهها را 5 نفر و تعداد زخميها را دهها نفر اعلام كرد، اما منابع رسمي اعلام كردند يك سرباز كشته و 3 نفر مجروح شدهاند. به گزارش اين منابع، هفت شبهنظامي اسلامگرا بازداشت و 200 دانشجو دستگير شده، در روزهاي پنجشنبه و جمعه پس از بازجويي، آزاد شدند. دانشجويان اظهار داشتند كه مجروحان منتقلشده به بيمارستانها ناپديد شدهاند و خرداد نهادهاي اطلاعاتي را متهم كرد كه بهمنظور دستگيري برخي از مجروحان به بيمارستانها مراجعه داشتهاند.
تاگز سايتونگ (چاپ آلمان): اصلاح يا جنگ داخلي؟ چگونگي فضاي ايجادشده در جريان بحران هجدهم تير و وجود تحليلهاي متفاوت در اين زمينه، دستمايه چاپ مطلبي در روزنامه آلماني تاگزسايتونگ شد. خلاصهاي از يكي از مطالب منتشره در اين نشريه پيرامون حادثه يادشده در پي ميآيد: در ايران حدود 2/1 ميليون دانشجو وجود دارد كه نيمي از آنان را زنان تشكيل ميدهند. عده بسياري از اينان از مدتها پيش از جمهوري اسلامي دلزده شدهاند.
بنيادگرايان در عصر اينترنت و ماهواره دشوار ميتوانند جوانان را به سوي شيوه زندگي مورد قبول خود جذب كنند. اما بدون حمايت زنان و جوانان نيز آقاي محمد خاتمي دوسال پيش به مقام رياست جمهوري نميرسيد. او از آن رو به اين مقام دست يافت كه آزادي بيشتر و بويژه امنيت حقوقي را نويد داده بود.
در اين فاصله، آزادي در كشور، اندكي بيش از گذشته است. اما جمهوري اسلامي هنوز از دولت قانوني فرسنگها فاصله دارد. مانند گذشته به نظر ميرسد كه رئيسجمهوري نميتواند درباره نيروهاي انتظامي و نظام قضايي تصميم گيرنده باشد. نمونههايي از ناتواني آقاي خاتمي در دوسال گذشته به اندازه كافي وجود داشته است: هر بار تحت فشار تندروها، روزنامهاي به اجبار تعطيل ميشد و هر بار روزنامهنگار يا نويسندهاي به قتل ميرسيد، رئيسجمهوري پيگيري تازهاي را نويد ميداد و هوادارانش را به اعتدال فراميخواند. اما پس از آن يا هيچ رخ نميداد يا كار قابل توجهي صورت نميگرفت. حتي هنگامي كه وزيركشور او ازسوي نيروهاي فشار بنيادگرا مورد حمله قرار گرفت، هرچند رئيسجمهور خشمگين مينمود، اما در عين حال ناتوان نيز به نظر ميرسيد. وضع بدين منوال ادامه داشت تا اينكه شب پنجشنبه هفته گذشته، نيروهاي امنيتي به همراه گروههاي فشار با خشونت به يكي از محلهاي سكونت دانشجويان حمله كردند و كاسه صبر دانشجويان لبريز شد. از آن روز، اعتراضها متوقف نميشوند، زيرا قطار آزادي مدتهاست كه از مسير ايران منحرف شده است. اما اين سفر به كجا منتهي ميشود؟ رئيسجمهوري بار ديگر خواهد كوشيد افراد را آرام سازد، زيرا شدت گرفتن اعتراضها به نفع او نيست. آقاي خاتمي رئيسجمهور جمهوري اسلامي است و مايل نيست اين جمهوري را برهم زند.
لارپوبليكا (چاپ ايتاليا): كيسههاي خواب، نوشابه و چادر پسران با پيراهنهاي چسبناك از عرق و باندهاي سفيد بر پيشاني، دختران پيچيده در چادرهاي بلند چروك كه لبههاي آنان خيابان را جارو ميكنند؛ جوانان "18تير"، دانشجويان آن روز جمعه لعنتي كه پليس به محوطه دانشگاه در اميرآباد، واقع در شمال تهران حمله كرد و بذر مرگ و ويراني كاشت، خسته و كوفته به نظر ميآيند، اما مبارزه را ادامه خواهند داد. در آن شب گرم ايران، هزاران نفر به آرامي وارد محوطه خوابگاه ميشوند، كه يك شهرك دانشگاهي عظيم است و بيش از يازدههزار جوان را در خود جاي داده است.
آنان از مركز پايتخت بازميگردند. جايي كه تمام روز در آنجا با مأموران ضدشورش به مقابله پرداختهاند و از جايي كه توسط تندروان اسلامي كه سوار بر موتور سيكلتهاي پر سر و صدا به دانشگاه رسيدهاند، رانده شدهاند.
در دو طرف خيابان كه به طرف خوابگاه ميرود، سكنه اميرآباد، (محلهاي نيمهمرفه) با علاقه به جوانان خوشامد ميگويند و به آنان شيريني و آب خنك تعارف ميكنند. از دو روز پيش تظاهركنندگان شعار سر ميدهند و از مردم براي سرازيرشدن آنان به خيابانها دعوت ميكنند و بسياري با وجود ترديد و دودلي از آنان پيروي كردهاند.
...هيچكس هنوز در اتاقها كه با حمله سبعانه مأموران و افراطيون اسلامي مسلح به سنگ و چماق ويران شده است، نميخوابد. آنها بهطور آشكار بر اثر پنجروز پرتنش، راهپيمايي، تحصن و بيخوابيهاي طولاني درهم شكسته شدهاند. بسياري در راهروها با ديوارهاي تكهپاره، پنجرههاي شكستهشده، تصاوير خاتمي و قهرمانان فوتبال كه بر ديوارها آويخته شدهاند، در رفتوآمد هستند. بر خوابگاهها يك آشفتگي و بينظمي غيرقابل توصيف حاكم است و بسياري ترجيح ميدهند در فضاي باز بخوابند درحاليكه خود را در كيسههاي خواب پيچيدهاند، دخترها و پسرها مجبورند از هم فاصله بگيرند.
گروهي از دانشجويان كه همه پسر هستند روي چمن نشستهاند و مهماني كوچكي با بيسكويت و كوكاكولاي "مشهدي" كه تقريباً مشابه كامل نوشابه افسانهاي امريكايي است ترتيب دادهاند. آنها جلسه مشاوره كوچكي برگزار ميكنند تا تصميم بگيرند كه چه بايد كرد. مقامات هرگونه تظاهرات بدون مجوز را ممنوع كردهاند. اما بخش اعظم دانشجويان نميخواهند از اعتراض دست بكشند. به نظر احمد 27 ساله: "ما ميدانيم كه كاري خطرناك است. به ما گفتهاند كه پاسداران آماده تيراندازي هستند، اما كسي بايد با ما وارد توافق بشود. بايد به ما امتيازهايي بدهند. اولين آنها اين است كه رئيس پليس را بركنار كنند."
توده دانشجويان 18تير در كنار آقاي خاتمي صفآرايي كردهاند، مطالبات آنان برنامه انتخاباتي او را در بر ميگيرد كه بيستميليون جوان، زن و روشنفكر او را در آن پيروز گردانيدند. اما تحقق آن با مقاومت سرسختانه "عقابهاي" رژيم مذهبي روبهرو شده است. بهروز ـ دانشجوي ادبيات ـ ميگويد: "قبل از هرچيز ما خواهان عدالت هستيم. آنهايي كه به ما حمله كردند و رفقاي ما را كشتند نبايد قسر در بروند." ديگر اينكه آن چيزي را ميخواهيم كه آقاي خاتمي به ما قول آن را داده است، يعني آزادي، دموكراسي و كار پس از پايان دانشگاه. اما او حالا بايد واكنش نشان دهد، بايد به ما كمك كند."
گاردين (چاپ انگلستان): دانشجويان معترض ايراني در انتظار حركت بعدي شطرنج اين هفته هنگامي كه ميترا احمدي در خلال تظاهرات در دانشگاه تهران، زير چشم افراطيون چماق بهدست دست راستي روي پيادهرو نشست، اوقاتي را به ياد آورد كه در خلال انتخابات رياستجمهوري صرف تبليغ براي آقاي محمد خاتمي ميكرد؛ انتخاباتي كه دو سال قبل در آن پيروز شد.
روز گذشته، وي در حالي كه در محوطه خارج خوابگاهش روي صندلي نشسته بود و ديگر دانشجويان سرگرم بستن چمدانها و عزيمت به منازلشان براي گذراندن ايام تعطيل بودند، به توصيف سرخوردگي كه به تظاهرات دانشجويان در ايران منجر شد و همچنين عدم توانايي رئيسجمهور در سركوب گروههاي تندرو كه زمينهساز گلايه و ناراحتي اعتراضكنندگان بود، پرداخت.
خانم احمدي مانند دهها هزار دانشجويي كه براي آقاي خاتمي تبليغات ميكردند و ميليونها نفري كه به او رأي دادند، گمان ميكرد او رهبر متفاوتي خواهد بود. خاتمي به مطبوعات آزاد، نظام سياسي پلوراليستي و حقوق بيشتر زنان معتقد است. ليكن در خلال سال گذشته، دانشجويان از روند بطئي تحولات سرخورده شدهاند.
پس از آنكه آزار و اذيت مستمر افراطيون محافظهكار به تهاجم خونين به خوابگاه دانشجويان در هفته پيش از آن منجر گرديد، تظاهرات بهطور جدي آغاز شد. در شب هشتم ژوئيه و ساعات اوليه بامداد نهم ژوئيه، "انصار" به كمك نيروهاي انتظامي حريم خوابگاه را شكسته و وارد محوطه آن شدند. آنها با چوب و چماق به ضرب و شتم دانشجويان پرداخته، شيشهها را شكستند و شش كشته و تعداد زيادي مجروح برجاي گذاشتند. مقامات دولت فقط مرگ يك نفر را تأييد كردهاند.
اين تهاجم در واكنش به تظاهرات تعداد قليلي دانشجو عليه محدوديتهاي جديد مطبوعاتي صورت گرفت. اما هنگامي كه تهاجم "انصار" خشم بيشتر دانشجويان را دامن زد و به درگيريهاي خياباني منجر شد، مقامات ازجمله رئيسجمهور خاتمي خواهان خاتمهدادن به اين تظاهرات شدند.
خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران روز گذشته تقريباً خلوت بود، زيرا دانشجويان بار و بنه خود را بسته و براي گذراندن تابستان، عازم شهرهاي خود شده بودند. مأموران امنيتي و اطلاعاتي در خيابانهاي خالي اطراف خوابگاه گشت ميزدند. كاملاً بديهي بود كه هم دولت و هم تظاهركنندگان طرفدار آزادي خواستار آتشبس شدهاند.
زهرا دختري كه چادر سياه (محافظهكارترين شكل پوشش) به سر كرده و خود را بسيار مذهبي توصيف ميكرد، گفت: "كل ا وضاع مثل بازي شطرنج است. همه منتظر حركت بعدي هستند."
يوميوري (چاپ ژاپن): اعتراض دانشجويان عليه فشارهاي جناح محافظهكار پس از ماجراي اعتراض دانشجويان به توقيف روزنامه سلام و مداخله نيروي انتظامي به خوابگاه دانشجويان آقاي مصطفي معين ـ وزير فرهنگ و آموزش عالي ـ استعفاي خود را به رئيسجمهوري تقديم كرد. روز دهم ژوئيه دانشجويان در اعتراض به حمله و مداخله نيروي انتظامي به تظاهرات پرداختند و از ميان تظاهركنندگان شعارهاي خواستار استعفاي ... از مقام خود نيز شنيده ميشد. همچنين در دانشگاه استان گيلان نيز تظاهراتي انجام گرفت. احتمالاً اعتراض دانشجويان به سراسر كشور گسترش پيدا خواهد كرد. جناح محافظهكار با سياست دولت آقاي خاتمي در ارتباط با آزادي بيان به شدت مخالفت ميكند و تلاش ميكند تا جلو اين آزادي را بگيرد. با در نظر گرفتن وضعيت كنوني، تظاهرات گستردهتر در آينده پيشبيني ميشود.
ماجرا از اين قرار بود كه شب نهم ژوئيه دانشجويان بهعنوان اعتراض به توقيف روزنامه سلام در خوابگاه اجتماع كردند. صبح روز دهم ژوئيه دانشجويان ازسوي افراد انصار حزبالله گروه تندرو جناح محافظهكار و نيروي انتظامي مورد حمله قرار گرفتند. آنها با چاقو و چماق به دانشجويان هجوم آوردند و بين دوطرف، درگيري سختي بهوجود آمد. گفته ميشود در اين جريان صدنفر دانشجو مجروح، 3 نفر كشته و بيش از 500 نفر دستگير شدند.
در ايران كليه دانشگاهها تحت نظارت وزارت فرهنگ و آموزش قرار دارند. مداخله نيروي انتظامي به مجوز وزارت فرهنگ و آموزش عالي نياز داشت، ولي حركت اخير نيروي انتظامي بدون مجوز ازسوي وزارت فرهنگ و آمورش عالي صورت گرفت. آقاي معين (وزير فرهنگ و آموزش عالي) در مورد جريان اخير گفت: "عمليات نيروي انتظامي تجاوز به قانون و توسل به زور و غيرقابل تحمل است."
در زمان انقلاب اسلامي ايران در دانشگاه درگيري وجود داشت، ولي درگيري گسترده اخير در دانشگاه پس از انقلاب سابقه نداشت. آقاي مهدي خليلي ـ رئيس دانشگاه تهران ـ نيز بهعنوان اعتراض استعفاي خود را تقديم كرد.
آقاي خاتمي رئيسجمهوري روز نهم ژوئيه اعضاي شوراي عالي امنيت ملي را فراخواند و به آنها تأكيد كرد واقعيت ماجرا را پيگيري كنند. آقاي عبدالواحد موسوي لاري ـ وزير كشورـ نيز تأكيد كرده كه مسئولان شورش اخير در دادگاه محاكمه خواهند شد و كل دانشجويان دستگيرشده آزاد خواهند شد.
جريان توقيف روزنامه سلام در روز هفدهم ژوئيه، آغاز حادثه كوي دانشگاه است. دليل توقيف روزنامه سلام افشاي مطالب محرمانه بوده است. پشت صحنه اين امر فشارهاي جناح محافظهكار وجود دارد كه ميخواهد آزادي بيان را محدود كند. روز هفتم ژوئيه ماده اصلاحيه قانون مطبوعات كه ازسوي نمايندگان جناح محافظهكار پيشنهاد شده بود در مجلس تصويب شد. در اصل ماده چنين آمده كه در صورت نياز نهتنها سردبير روزنامه، بلكه خبرنگار و نويسنده مطلب را ميتوان در دادگاه احضار كرد. حتي اگر نياز بود منابع نيز بايد آشكار شود. بنابراين با تصويب اين ماده بهطور حتم ضربه بزرگي به روزنامههاي اصلاحطلب وارد خواهد شد.
صباح (چاپ تركيه): حوادث ايران درِ جعبه سحرآميز گشوده شد... من روزنامهنگاري هستم كه قريب يك ماه در ايران بوده و انقلاب [امام] خميني را از نزديك مشاهده كردهام. از اينرو اين روزها مدام از من خواسته ميشود ايران سال 1979 را با ايران سال 1999 مقايسه كنم.
اينك بيستسال به عقب بازگشته و به آن دوره نگاهي كوتاه اندازيم: نيروي پيشبرنده انقلاباسلامي سال 1979 نيز دانشجويان بودند. دانشجويان هوادار حزبتوده كه حزبي كمونيست بود، شورشهاي دانشجويي را رهبري ميكردند... بعدها بازارياني كه از فساد و دزدي و رشوه دوران شاه به ستوه آمده بودند نيز به انقلاب پيوستند. بازار جايي است كه قلب اقتصاد ايران در آن ميتپد. جايي مانند بازار سنتي ما و بازار ذرتفروشان در استانبول.
اينگونه بود كه انقلاب شد. دانشجويان و روحانيان بهتنهايي قادر نبودند انقلاب را به پيروزي برسانند. حالا باز هم دانشجويان در خط مقدم هستند. آنها خواهان حقوق دموكراتيك خود هستند؛ آن هم پس از بيستسال ظلم و ستم. حقوقي مانند رفع ممنوعيت از روزنامهها.
مردم ايران اساساً با انتخاب آقاي خاتمي در انتخابات، آن هم با اكثريت مطلق علاقهمندي خود را به تحول نشان داده بودند. اما روحانياني كه نيروي پليس، سيستم قضايي و ارتش را در اختيار خود دارند، از نعمات انقلاب بهرهمند هستند و در عين حال حامي خشونت ميباشند، خواست مردم را خوب درك نكردند.
اينديپندنت (چاپ انگلستان): درگيري دانشجويان با پليس در شهر تهران دانشجويان و پليس شهر تهران ديروز در خيابانهاي پايتخت به زدوخورد با يكديگر پرداختند. اين درگيري بيانگر روند رو به گسترش مبارزات اصلاحطلبان و تندروهاي مذهبي در جمهوري اسلامي ايران است.
در پنجمين روز اين اعتراض، كم و بيش حدود دههزار دانشجو در اعتراض به سانسور مطبوعات و رفتار خشن پليس، در مركز شهر تهران راهپيمايي كردند. يورش روز جمعه گذشته پليس به محوطه دانشگاه خشم دانشجويان را برانگيخت. گفتني است كه در حادثه جمعه گذشته يك نفر كشته شد و تعدادي از آنان مجروح و در نتيجه به بيمارستان منتقل شدند. دانشجويان فرياد ميزدند: "ما حكومت زورگو نميخواهيم، ما پليس مزدور نميخواهيم."
پليس براي متفرقكردن افراد تظاهركننده به شليك گاز اشكآور و تيرهاي هوايي اقدام نموده و چندين نفر از تظاهركنندگان را دستگير كرده و به داخل وانتهاي پليس انداختند. مغازهداراني كه در مسير حركت راهپيمايان قرار داشتند، به دليل وحشت از وقوع درگيريهاي احتمالي در آن منطقه تجاري شهر تهران، كركرههاي مغازههاي خود را پايين كشيدند.
انفجار يك نارنجك دستي كه بهظاهر توسط يك موتور سوار در حال گذر پرتاب شد، تظاهركنندگان را متوحش ساخت و هزاران معترض را وادار كرد به محوطه دانشگاه بازگردند. هزاران دانشجوي ديگر به تحصن صلحآميز كاركنان دانشگاه عليه يورش جمعه گذشته پليس پيوستند.
البته، چنين به نظر آمد كه روزنامهنگاران شهر تهران از برگزاركردن اعتصاب يك روزه خود، در حمايت از روزنامه اصلاحطلب "سلام"، منصرف شدند. چون ناشر روزنامه سلام از همكاران مطبوعاتي خود در بيست نشريه ديگر خواست كه ناآگاهانه عمل نكنند و با اعتصاب خود يك نوع انسداد اطلاعرساني بهوجود نياورند.
البته اين اعتراضات دانشجويي بيانگر شكاف رو به گسترش ميان اصلاحطلبان طرفدار رئيسجمهوري محمد خاتمي و تشكيلات مذهبي محافظهكار مورد حمايت... است.
رئيسجمهوري خاتمي يورش به دانشگاه را محكوم كرد. اما تقاضاهاي بيپروا و گستاخانه دانشجويان به احتمال قوي او را نگران كرده است. دانشجويان معترض خواستار بركناري سرتيپ هدايت لطفيان ـ فرمانده نيروهاي انتظامي ـ شدند.
دانشجويان به درخواست شوراي امنيت ملي مبني بر ممنوعيت هرگونه راهپيمايي و تجمع بدون مجوز در سطح شهر اعتنايي نكردهاند. در عوض، عدهاي از دانشجويان از رئيسجمهوري خاتمي خواستند كه به آنان بپيوندد و براي آنان سخنراني كند. آنها فرياد ميزدند "خاتمي كجايي؟ دانشجويانت را كشتهاند."
تظاهركنندگان با اين اقدامات خود محافظهكاران را در يك موضع تدافعي قرار دادهاند. ديروز آيتالله خامنهاي نيز با محكومكردن يورش روز جمعه گذشته پليس به محوطه دانشگاه در زمره محكومكنندگان اين حادثه درآمد. او گفت: "اين حادثه قلب مرا به درد آورد."
دولت ايران در روز يكشنبه دو فرمانده امنيتي را به اتهام صدور دستور براي يورش روز جمعه گذشته از كار بركنار ساخت. البته هيچگونه اقدامي تاكنون عليه سرتيپ لطفيان صورت نگرفته است.
ساندي تلگراف (چاپ انگلستان): انقلاب بعدي مجبور به انتظاركشيدن است اين مقاله نشريه "ساندي تلگراف" را "جان سيمپسون" دبير شبكه بينالملل "بي.بي.سي" به نگارش درآورده است. از نظر دنياي خارج، به نظر ميرسيد كه گويا انقلاب بعدي ايران شروع شده است. به نظر ميرسيد كه همهچيز لازم براي انقلاب وجود دارد: سنگرها، شعارها، گاز اشكآور، ضربات باتوم و خشم سياستمداران دولت، اما تاكنون، انقلاب عليه انقلاب، موفق نبوده است.
يك چيز ضروري غايب بود: حمايت اساسي تودهاي. بدون اين حمايت، دانشجويان به خود واگذار شدند. پس از يكهفته تظاهرات، نظام حاكم ايران مجدداً گروهبندي شده است. محافظهكاران و ليبرالهاي روحانيت، نيروهاي خود را به يكديگر پيوند زدهاند و صدها مورد دستگيري انجام شده است. رهبران دانشجويي وادار به فعاليت مخفي شدهاند.
تا اواخر روز سهشنبه گذشته، به نظر ميرسيد كه ممكن است دانشجويان به ديگر گروههاي ناراضي مردم دسترسي يابند، يعني طبقات متوسط رو به پايين فقرزده، بيكارها و نيروي كار شهري. معلوم نيست رهبران دانشجويي تا چه حد براي برقراري تماس با آنها تلاش كردند، اما مسلماً موفق به اين كار نشدند. آن تماس، تنها شانس موفقيت آنها بود.
جامعه ايران يك جامعه بسيار متفاوت از آن چيزي است كه غرب تصور ميكند: به مراتب پيچيدهتر و روشنفكرتر از ديگر كشورهاي اسلامي بنيادگرا مثلاً ازقبيل عربستان سعودي. درك غلط ناظران خارجي به اين دليل بوده است كه اين كشور نميخواهد دنياي خارج آن را درك كند. از زماني كه در سال 1979 شاه از ايران بيرون رانده شد، جمهوري اسلامي ايران ديواري بلند به دور خود كشيده است تا غربيها را دور نگهدارد. بهعنوان نمونه، طي هفته گذشته، مقامهاي تهران اين نكته را روشن ساختند كه تا زمان خاتمه تظاهرات دانشجويان به خبرنگاران خارجي ويزاي ورود نخواهند داد. با وجود اين، اگر براي مطبوعات خارجي امكان داشت، در مورد آنچه كه بهوقوع پيوست، گزارش ارائه دهند، معلوم ميشد كه اين بحران آنقدر كه به نظر ميرسيد، براي نظام حاكم خطرناك نيست. به هر صورت، خطرناك نبود.
تهران مركب از دو دنياي بسيار متفاوت است. مناطق مركزي و جنوبي اين شهر وسيع و بي در و پيكر 13 ميليوني، جايگاه افراد فقيرتر و سنتيتر جامعه ايران است. بيستسال گذشته، سالهاي مهرباني براي اين مردم، از نظر اقتصادي نبوده است. دو آمار بنيادي موجود در مورد ايران نشان ميدهند كه جمعيت اين كشور از سال 1979 به بعد بيش از دو برابر شده است، درحاليكه درآمد مبتني بر نفت به نصف كاهش يافته است. براي بقا لازم است همه مردم دستكم دو شغل داشته باشند.
با وجود اين، مردم مركز و جنوب تهران به روحانيون ـ كه كشور را اداره ميكنند و بيشتر آن وظايفي را در جامعه انجام ميدهند كه كشيشهاي كاتوليك زماني در مناطق روستايي اسپانيا يا ايرلند انجام ميدادند ـ وفادار هستند. حكومت با توجه زياد به منافع طبقه كارگر اداره شده است. اين امر كمكي به اقتصاد نكرده است، اما به پايين نگهداشتن نسبي سطح نارضايي كمك كرده است.
از زمان پايان جنگ عليه عراق صدامحسين، در 1988، براي ايرانيها مسافرت به خارج و براي تبعيديها بازگشت به ايران، آسانتر شده است. آنها با خود انتظارات به مراتب بزرگتري را به همراه آوردهاند. محدوديتهاي كوچك و بيپايان در ايران مدرن، به نظر آنها شديداً كسلكننده است. تظاهرات دانشجويي هفتههاي گذشته، يك واكنش خشونتآميز عليه فشارهايي بود كه زندگي را براي جوانان ايراني تقريباً غيرقابل تحمل ميسازد.
تظاهرات دانشجويان بهعنوان بيان حمايت از مشي مورد نظر شخص آقاي خاتمي شروع شد ـ يعني مشي اعطاي آزاديهاي عظيمتر. اگرچه، اين تظاهرات بهطور اجتنابناپذيري تبديل به ابراز خشم عليه خود حكومت اسلامي شدند. دشمنان آقاي خاتمي در داخل نظام سياسي، شروع به استفاده از آشوبهاي خياباني، براي ضربهزدن به اصلاحات وي نمودند: بويژه ضربهزدن به آزادي مهم مطبوعات، كه تنها دستاورد عمده وي تاكنون بوده است.
و بنابراين آقاي خاتمي مجبور شد بر سر دانشجويان بكوبد. اكنون همان تفتيشكنندگان عقايد، كه وي وعده داده بود بالهاي آنها را بچيند، دارند خانه به خانه ميروند و رهبران تظاهرات ـ زنان و مردان جواني كه تا اين اواخر خود را طرفدار آقاي خاتمي تلقي ميكردند ـ را دستگير ميكنند و به اين ترتيب، تظاهرات در هم كوبيده شده است.
دانشجويان بيش از اندازه زيادهروي كردند و موجوديت جمهوري اسلامي را به مبارزه طلبيدند. اين امر باعث اتحاد محافظهكاران و ليبرالهاي حكومت عليه آنها شد. با وجود اين، تفرقهها هنوز وجود دارد و درنتيجه آنچه اتفاق افتاد، وخيمتر نيز خواهد شد.
لوموند (چاپ فرانسه): دوگانگي غيرقابل تحمل قدرت ديگر دوران برخوردهاي خفيف و ملاحظهكارانه كه از دوسال پيش ميان محافظهكاران و اصلاحطلبان در گرفته بود به سر آمده است، از اين پس درگيري شدت خواهد يافت و عليرغم اينكه پيشبيني نتيجه آن دشوار است اما بيشك اوضاع در جمهوري اسلامي ديگر نميتواند همچون قبل باشد. دوگانگي قدرت در ايران ديگر قابل تحمل نيست. تهران و شهرهاي ديگر كشور از پنجشنبه هشتم ژوئيه صحنه درگيريهايي با چنان شدتي بود كه از بيستسال پيش تاكنون سابقه نداشته است و اين امر بيانگر شدت تناقضاتي است كه به نظر ميرسد نظام را بهطور كامل زمينگير كرده است. احتمال زيادي وجود دارد كه كنترل تمام دستگاهها از دست آن خارج شود. درحقيقت وقايعي همچون توقيف روزنامه "سلام" ـ كه طرفدار رئيسجمهوري اصلاحطلب آقاي محمدخاتمي است ـ و تصويب همزمان كليات طرح قانون بسيار محدودكننده مطبوعات منشأ اين جنبش ناگهاني خشونتآميز است. اين جنبش، دانشجويان اصلاحطلب و طرفداران آنها را در برابر پليس و شبهنظاميان تندرو افراطي انصار حزبالله قرار داد. مراد ثقفي ـ سردبير مجله گفتوگوـ در تماس تلفني از پاريس توضيح داد: "واكنش خشونتآميز نيروهاي انتظامي و نيروهاي آشوبگر با هم از پنجشنبه شب در برابر يك تظاهرات چندصدنفره در خوابگاه دانشگاه تهران به خوبي نشان داد كه براي محافظهكاران موضوعي بسيار مهمتر از يك قانون ساده در مورد مطبوعات مطرح است."
اگرچه دانشجويان با مقابله خشونتآميز و غيرمنتظره رقباي سياسي خود و نيروهاي انتظامي روبهرو شدند، ولي خود آنها نيز با تهور و بيباكي از [...] انتقاد كردند و همچنين با عزم جزم خود جهت تحقق خواستههايشان طرف مقابل را غافلگير كردند. اين شاهد اين مدعاست، (البته اگر نيازي به شاهد باشد)، كه جامعه ايران ديگر همان جامعه بيستسال پيش نيست و اينكه سركوب و تهديد ديگر اثر ندارد.
برخي از اعضاي مهم جناح محافظهكار كه ظاهراً دريافته بودند خطر يك گسترش بسيار زياد جنبش هنوز واقعي است، درصدد برآمدند آن را خنثي كنند. از طرف ديگر محمد يزدي ـ رئيس محافظهكار افراطي قوهقضاييه ـ وعده كرد تا هر فردي كه در اين خشونتها دخالت داشته باشد را تعقيب كند.
...و آيا رئيسجمهوري آقاي خاتمي خواهد توانست با توجه به تهاجم رقبايش و بيصبري فزاينده طرفدارانش به استفاده از فرصتها، به آرامش معهود خود ادامه دهد و در اجراي اصلاحات (كه خود قهرمان آن است) هر بار به مصالحه متوسل شود؟ باري، دير يا زود احتمال دارد او توسط گروه اول يا گروه دوم مغلوب شود.
نيويورك تايمز (چاپ امريكا): خشمگينانهترين تظاهرات با وجود بركناري برخي مقامهاي نيروي انتظامي، تظاهرات ايران هنوز خشمگينانهترين تظاهراتي است كه تاكنون ديده شده است.
در نشانه جديدي از ستيزهجويي، حداقل پانزده هزار نفر از دانشجويان روز يكشنبه به خيابانهاي تهران در ايران ريختند. اين تظاهرات تبديل به اعتراض عليه يك دولت دچار تفرقه كه نيروهاي امنيتي آن در دست محافظهكاران باقي مانده، شده است.
شاهدان گفتند كه اين تظاهرات خشمگينانهترين تظاهرات از زمان وقوع انقلاب اسلامي در دودهه پيش است و همچنين آزمايشي سخت براي رئيسجمهوري آقاي محمدخاتمي رهبر ميانهرو ايران است كه از حمايت گسترده مردمي برخوردار است، اما بايد كنترل خود را بر يك ساختار سياسي از همگسيخته استحكام بخشد.
در ظاهر، اين تظاهرات تنها نتيجه خشم چندين روزه دانشجويان در مورد هجوم نيروهاي امنيتي و نيروهاي خودسر محافظهكار به خوابگاه دانشگاه شب سهشنبه بوده است. اما تظاهرات همچنين نشانه نارضايتي عميق از اين حقيقت است كه بخش عظيمي از دولت آقاي خاتمي كه با بيشتر آراي مردم انتخاب شد، در دست ديگران است.
تظاهركنندگان برنامه قبلي خود را براي راهپيمايي به مركز شهر لغو كردند، اما بعد از سه روز خشم فزاينده، آنها شكي باقي نگذاردند كه از اطلاعيه دولت آقاي خاتمي مبني بر اينكه سرتيپ هدايت لطفيان و معاونش از كار بركنار خواهند شد، راضي نبودهاند.
راهپيمايان روز يكشنبه شعار ميدادند: "يا اسلام و قانون يا يك انقلاب ديگر." و اين شعار اشارهاي به انقلاب سال (1979) 1357 بود كه باعث سرنگوني محمدرضاشاه پهلوي شد. بيش از نيمي از جمعيت ايران بعد از انقلاب بهدنيا آمدهاند و جوانان يك نيروي قدرتمند در انتخابات سال 1376 (كه خاتمي را بر سر قدرت آورد) به حساب ميآمدند. اما بسياري از اين جوانان و بسياري از ايرانيها از اينكه محافظهكاران (كه قدرت را بعد از انقلاب عمدتاً در دست داشتهاند هنوز در موضع قدرت بوده و كنترل كشور را در دست دارند) عصباني هستند.
آقاي خاتمي نيروهاي انتظامي و ارتش را در كنترل ندارد و تلاشهاي وي براي بهوجودآوردن مطبوعاتي آزادتر پيوسته بهوسيله قوهقضاييه تحت كنترل محافظهكاران، عقيم مانده است. قوهقضاييه، روزنامههايي را كه مدعي است از حد آزادي تجاوز كردهاند، مجازات كرده است.
مجازات روزنامه "سلام"نيز يكي از همين مجازاتها بود كه باعث تظاهرات اخير شد. اين روزنامه اطلاعاتي را به چاپ رسانيد كه نظرها را معطوف به نقش وزارت اطلاعات تحت نفوذ محافظهكاران در كشتار پاييز گذشته نمود. در آن كشتار، تعدادي از روشنفكران ايران به قتل رسيدند. دستور بستن اين روزنامه به اين دليل كه گفته ميشد اين اطلاعات محرمانه بوده است، داده شد.
در تلاشي آشكار براي سرپوشگذاردن بر اين نارضايي، شوراي عالي امنيت ملي ايران، روز يكشنبه اعلام كرد كه دو افسر بلندپايه نيروهاي انتظامي را كه مسئول سركوبهاي پنجشنبه بودهاند بركنار كرده است. در بيانيهاي كه در تلويزيون خوانده شد گفته شده بود كه شوراي عالي امنيت ملي كه تحت فرمان آقاي خاتمي است، دستور اخراج و محاكمه لطفيان و معاون وي را صادر كرده است.
در اين بيانيه همچنين گفته شده است كه رئيس نيروهاي انتظامي تهران نيز بهدليل انجام عمليات پنجشنبه شب در خوابگاه دانشجويان توبيخ شده است. اما در اين بيانيه با گفتن اين مطلب كه تنها يكنفر در اين ناآراميها كشته شده است و تكذيب تمام "شايعات و گزارشات غيررسمي" در مورد ديگر كشتهشدگان، سعي شده بود كه وسعت ناآراميها كوچك جلوه داده شود.
به گروههاي دانشجويي گفته شده است كه وزارت اطلاعات هفتنفر از گروههاي خودسر اسلامي را بهدليل شركت در اين حملات دستگير كرده است. در اين بيانيه گفته شده است كه اين وزارتخانه به تحقيقات خود در مورد اين گروه ادامه ميدهد و اضافه شده است كه تمام 200 دانشجوي دستگيرشده بعد از اين حمله آزاد شدهاند. ديپلماتها در ايران گفتهاند كه نارضايي دانشجويان يك تهديد عمده براي ثبات سياسي ايران محسوب ميشود.
اكپسرس خرونيكا (چاپ روسيه): ناآرامي در ايران بنيادگرايي اسلامي با نافرمانيهاي آشكار مواجه شده است. آن هم در كشوري كه زادگاه آن است. در هفته گذشته، ايران با تظاهرات وسيع دانشجويان مواجه بود.
حادثه از زماني شروع شد كه به تصميم "دادگاه ويژه روحانيت" روزنامه اصلاحطلب "سلام" تعطيل شد و اين جريان مخالفت شديد دانشجويان را برانگيخت. بهزودي تظاهرات مخالفتآميز در تهران، تبريز، اصفهان، مشهد، شيراز و ساير شهرها گسترش يافت. جوانان معترض خواهان آزاديهاي دموكراتيك و انحلال "حكومت بيضابطه روحانيون" شده بودند و اين جريان به برخورد ميان آنان و قواي انتظامي و نيز اعضاي سازمان بنيادگراي "گروه انصار" كه به دفاع از قواي انتظامي برخاسته بودند، منجر شد.
روز جمعه نهم ژوئيه قواي انتظامي و بنيادگرايان به خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران يورش بردند و دانشجويان را بهوسيله باتوم و ميلههاي آهني مورد ضرب و شتم قرار دادند. در جريان اين عمليات سركوبگرانه پنجنفر كشته و دهها نفر مجروح شدهاند.
روز يكشنبه نيز برنامه ترور ادامه يافت. اما اين بار شركتكنندگان در تحصن اعتراضآميز كه قريب به پنجهزارنفر بودند آماج حملات قرار گرفتند.
فرداي آن روز بيش از دههاهزارنفر به خيابانهاي تهران هجوم بردند. مردم پايتختنشين ايران علناً از دانشجويان دفاع ميكردند و قواي انتظامي با باتوم و گاز اشكآور از آنان استقبال كردند.
دانشجويان اعلام كرده بودند كه روز شنبه (چهاردهم ژوئيه) تظاهرات وسيعتري را به راه خواهند انداخت. اما اين بار مسئولان حكومتي از جوانان پيشي گرفته و هواخواهان خود را به خيابانها راندند. طبق آمار رسمي در اين راهپيمايي بنيادگرايان مخالف تظاهرات دانشجويان، حدود يكميليون نفر شركت كردند. دانشجويان انتظار دارند ازسوي خاتمي حمايت شوند. اما رئيسجمهوري ضمن محكوم كردن عمل قواي انتظامي، تظاهركنندگان را به آرامش دعوت كرده است. وي از آنجا كه ساختارهاي انتظامي و قدرتي، تحت كنترل بنيادگرايان قرار دارند، توان اعمال نفوذ بر آنها را ندارد.
السفير (چاپ لبنان): جنگ مطبوعات در دانشگاه تهران ديروز ميان جناح محافظهكاران و اصلاحطلبان در ايران به خاطر "جنگ مطبوعات" و توقيف روزنامه "سلام" ـ طرفدار آقاي خاتمي ـ در دانشگاه تهران و اميرآباد درگيري شديدي صورت گرفت كه درنتيجه آن دهها تن زخمي شدند. رهبران جناح محافظهكار علناً به بهانه جلوگيري از تبليغات عليه حكومت اسلامي از ايجاد محدوديتهاي فضاي مطبوعاتي حمايت كردند. تندروهاي اسلامي با استفاده از گاز اشكآور، چوب و سنگ به يك تجمع دانشجويي طرفدار دموكراسي حمله كردند. دانشجوياني كه در صحنه درگيري در كوي دانشجويان دانشگاه تهران در نزديكي يك بيمارستان حضور داشتند گفتند: در اثر درگيري شب پنجشنبه دهها دانشجو مجروح شدهاند و احتمالاً يكنفر كشته شده است. ساختمانهاي دانشگاه به صحنه نبرد مبدل شد، زيرا كه تعدادي از اتاقهاي خوابگاههاي دانشجويان به آتش كشيده شده، شيشهها خرد و بر روي زمين پخش شده و خودروها و موتورسيكلتهايي در جلو اين ساختمان منهدم شده بودند.
يك خبرنگار ايراني كه از خوابگاه دانشجويان بازديد كرده بود گفت: برخي از دانشجويان كه در خواب بهسر ميبردند قبل از فرار نتوانستند جز بخش اندكي از وسايل شخصي را همراه خود ببرند. او افزود: برخي از اتاقها كاملاً ويران و سوخته بود و ديروز نيروهاي انتظامي، ساختمان و كوي دانشگاه را محاصره كرده بودند و ورود به آن ممنوع بود... .
گفتني است كه وزارت اطلاعات طي شكايتي اعلام داشته بود روزنامه سلام به درج قسمتهايي از يك سند بسيار محرمانه مربوط به وزارت اطلاعات بهنام سعيد امامي بود. نامبرده به علت مشاركت در ترور مخالفان، سال گذشته بازداشت شده بود و در زندان خودكشي كرد. سعيد امامي در سال گذشته به وزارت اطلاعات پيشنهاد كرده بود كه قوانين مربوط به مطبوعات، سختگيرانهتر شود و مفاد پيشنهاد او، همانند طرحي بود كه درباره مطبوعات روز چهارشنبه گذشته در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيد.
از طرف ديگر آيتالله جنتي دبير شوراي نگهبان از قانون محدودكردن مطبوعات حمايت كرد و تأكيد ورزيد كه آزادي بيان نبايد بهعنوان وسيلهاي براي "توطئه" عليه نظام اسلامي، به كار گرفته شود.
جنتي به خاطر تصويب كليات طرح تغيير قانون مطبوعات، از مجلس شوراي اسلامي تشكر كرد و گفت: "عليرغم توطئههاي اسراييل و ايالاتمتحده امريكا و فرانسه كه تلاش كردند اين طرح را به شكست بكشانند، به تصويب رسيد.
به موجب قانون جديد مطبوعات، رسيدگي به تخلفات مطبوعاتي به دادگاههاي انقلاب واگذار شده است. گفتني است كه مجلس شوراي اسلامي، بررسي جزييات كامل طرح اصلاح قانون مطبوعات را كه با مخالفتهاي شديد مطبوعات اصلاحطلب و نيز آقاي خاتمي رئيسجمهوري به علت محدوديتي را كه بر آزادي بيان اعمال ميكنند روبهرو شده، فعلاً به وقت ديگري موكول كرد.
در اين راستا آيتالله علي مشكيني از روحانيون برجسته شهر قم بار ديگر خواستار اعمال محدوديتهاي بيشتري بر مطبوعات شد.
الشرق الاوسط (چاپ لندن): دانشجويان تنها نيستند پروفسور چنگيز پهلوان ـ استاد علوم سياسي، اجتماعي و فرهنگي در دانشگاه تهران ـ گفت: درحال حاضر جمهوري اسلامي ايران با يك "بحران قانوني" مواجه است. وي تأكيد كرد تعداد بسياري از استادان دانشگاهها در طرفداري از تظاهرات دانشجويي شركت كرده و سركوب دانشجويان توسط نيروهاي انتظامي را محكوم كردهاند. پهلوان درباره ارزيابي رفتار با آقاي خاتمي گفت: با آقاي خاتمي در ايران بهعنوان يك فرد ليبرال برخورد ميشود. موضع محتاطانهاي كه آقاي خاتمي در برخورد با حوادث جاري اتخاذ كرد، اين ترس را بهوجود آورده است كه وي احتمالاً در كشمكش براي تصاحب قدرت، متزلزل شود. او هشدار داد كه چنين وضعيتي به آقاي خاتمي زيان شديدي وارد ميسازد و علاوه بر او موضع وزيركشور را هم تضعيف خواهد كرد، هر چند كه موسوي لاري اعلام كرد كه دستور حمله به كوي دانشگاه را صادر نكرده است.
پهلوان اين نكته را كه دانشگاه، دژ محكم محافظهكاران است "بياساس" خواند و افزود: دانشگاه قبل از ديگر ارگانها گرايش مربوط به "لزوم اصلاحات" را اتخاذ كرد، همانگونه كه در دوران حكومت شاه سابق نيز اين امر اتفاق افتاده بود. او گفت: "نميدانم چرا با دانشگاه بهعنوان يك موسسه محافظهكار برخورد ميشود؟ شايد به اين علت باشد كه در بيستسال گذشته پس از انقلاب جلو هر رفتار اعتراضآميز ازسوي دانشگاه گرفته شده است."
پروفسور پهلوان خاطرنشان كرد كه دانشجويان در حوادث اعتراضآميز كنوني تنها نبودند و مردم عادي براي نشاندادن همبستگي خود با دانشجوياني (كه در دانشگاه اعتصاب كرده بودند) به آنها موادغذايي ميرساندند. همچنين اعضاي كانون نويسندگان ايران قوياً از دانشجويان حمايت كردهاند.
الزمان (چاپ انگلستان): اتهام فرمانده انتظامي تهران؛ سركوب دانشجويان دادستاني نظامي ايران بر دخالت بيستتن از نيروهاي انتظامي و در رأس آنها سرتيپ فرهاد نظري ـ فرمانده ناحيه تهران بزرگ ـ در سركوب اعتراضات دانشجويي ژوئيه گذشته تأكيد كرد.
در اطلاعيه روز گذشته دادستاني نظامي آمده است كه تحقيقات پيرامون حوادث دانشگاه تهران چند ماه ادامه داشت و منجر به متهمكردن بيستتن از مسئولان انتظامي گرديد. در رأس اين افراد سردار سرتيپ نظري قرار دارد كه دستور ورود غيرقانوني به كوي دانشگاه را صادر كرد. همچنين چهار افسر و 9 سرباز وظيفه وابسته به نيروي انتظامي به ضرب و شتم دانشجويان و تخريب اتاقهاي كوي دانشگاه متهم شدهاند.
بيانيه توضيح داد كه پرونده براي رسيدگي و تعيين زمان محاكمه براي دادستان نظامي ارسال شده است، دادستاني برخي از متهمان را بازداشت و گروهي ديگر را با ضمانت مالي آزاد كرد. شايان ذكر است كه پنجاهنفر از افسران و سربازان وظيفه بهعنوان متهم و همچنين هفدهنفر بهعنوان شاهد احضار شده بودند.
دادستاني نظامي ورود نيروهاي انتظامي به رهبري سرتيپ نظري به كوي دانشگاه در ساعتهاي نخستين از روز جمعه مورخه نهم ژوئيه گذشته را بدون اجازه مقامات قضايي غيرقانوني ميداند و نظري را متهم به اجرانكردن دستورات وزيركشور كه خواستار عدم ورود نيروي انتظامي به كوي دانشگاه شده بود، كرده است.
دادستاني همچنين دانشجويان را به خاطر سردادن شعار عليه برخي از مسئولان و افسران و پرتاب سنگ و همچنين حمله به برخي از افراد غيرنظامي كه وارد اتاقهاي دانشجويان شده و اثاثيه را ويران و به ساكنان آن حمله كردند، مورد سرزنش قرار داد. بيانيه دادستاني نظامي به عدم شناسايي قاتل عزت ابراهيمنژاد (كه در درگيريها كشته شد) اعتراف كرده و خاطرنشان ميسازد كه تحقيق در اين مورد همچنان ادامه دارد.
نيوزويك (چاپ امريكا): جنگهاي خياباني در تهران اين انقلاب ديگري نيست. حداقل هنوز نه، ولي مردم ايران به شكلي فزاينده براي دگرگوني ناشكيبا هستند. زماني كه ناآرامي شروع شد ناصر، 22 ساله، دانشجوي رشته مهندسي دانشگاه تهران، در خوابگاه خود خوابيده بود. قبلاً حدود 200 دانشجوي ديگر در اعتراض به توقيف يك روزنامه جناح چپ دست به تظاهرات زده بودند. بعد هم براي خوابيدن به خوابگاهشان رفته بودند. ساعت چهار صبح بود كه يك نفر فرياد زد "پليسها دارند ميآيند." يك گروه از افراطيون مذهبي كه چوب و چماق و چاقو در دست داشتند، آنها را همراهي ميكردند. ناصر ميگويد پليس با لگد در را باز كرد و مرا از اتاق بيرون كشيد و پرت كرد توي راهرو. مهاجمين اتاق را به هم ريختند. كامپيوترها را خرد كردند و كتابها ـ حتي قرآن ـ را سوزاندند. ناصر ميافزايد من سعي كردم فرار كنم، اما قبل از آنكه بتوانم از آنجا خارج شوم مرا زير مشت و لگد گرفتند و حسابي زدند. من مقاومت نكردم و آنهايي كه مرا ميزدند، بدتر كردند.
بدينترتيب خونينترين ناآراميهايي كه ايران همانند بيستسال پيش در روزهاي اول انقلاب اسلامي شاهد آن بود، آغاز شد. فعالان در اعتراض به حمله وحشيانه به دانشگاهها به خيابانها ريختند و افراد بسياري كه دانشجو نبودند نيز به آنها پيوستند. در شش شهر ديگر كشور تظاهراتي برپا شد. حتي اكثر روحانيون محافظهكار حادثه دانشگاه را محكوم كردند و دوتن از فرماندهان پليس از كار بركنار شدند، اما آتش خشم مردم فروكش نكرد. اعتراضهاي تهران به شورش تبديل شد. پليس و دانشجويان، افراطيون مذهبي و مخالفان چپگرا به مبارزه با يكديگر پرداختند. گزارش شد كه پنجنفر كشته و صدها نفر زخمي شدهاند. براي مدت 24 ساعت چنين به نظر ميرسيد كه انقلاب جديدي ـ عليه رژيم اسلامي ـ در حال شكلگيري است. خاورميانه بيثبات، آماده يك اغتشاش تازه بود.
هرگز اينطور نشد. چرا؟ زيرا در ايران كنوني اكثر مردم، مردمي كه بر اثر انقلاب قبلي، جنگ سياسي كه رهبران اين كشور بهوجود آوردند و يك اقتصاد نه چندان سالم سرمايه خود را از دست دادهاند، بهدنبال خشونت و هرجومرج نيستند. تا اواسط هفته، خود معترضان خواستار آرامش بودند. به اصرار دولت صدها هزار نفر به خيابانها آمدند كه برخي از آنها از اين وضع و عدهاي هم از اصلاحات حمايت ميكردند. اما در مجموع همه نگران ثبات كشور بودند. خيابانها آرام شدند؛ هر چند كه فصل جديدي از يك بلاتكليفي آغاز شده بود... .
رقباي خاتمي افراد باقدرتي هستند. او از مقاصد آنها آگاه است. او محتاط و سرسخت است.
وقتيكه برخي از هواداران كليدي او در دولت استيضاح و يا زنداني شدند، او افراد جديدي را به جاي آنها به كار گمارد. نامزدهاي خاتمي براي دفاتر شهرداري (شوراي شهر) از شركت در انتخابات منع شدند اما به دادگاه شكايت كردند و سرانجام در رأيگيري پيروز شدند. روزنامههاي طرفدار رئيسجمهوري تعطيل شدند و چند روز بعد با اسامي ديگري مجدداً منتشر شدند. در اواخر سال گذشته پنجتن از روشنفكران خواستار آزادي بيان به قتل رسيدند اما خاتمي قاتلان آنها را ـ كه افرادي در ردههاي پليس مخفي بودند ـ رسوا و زنداني كرد.
در اين ميان، واشنگتن اظهارنظري نكرده است. دولت كلينتون اميد داشته است بتواند با كمك آقاي خاتمي به اين روابط تيره بيست ساله خاتمه دهد. اما امريكاييان ميدانند اگر علناً از كسي حمايت كنند، موقعيت او را به خطر مياندازند. از نظر مردم امريكا، حتي آدمهاي خوب هم گذشته سياهي دارند.
در واقع بسياري از نزديكترين ياران آقاي خاتمي، رهبران راديكالترين جناحهاي انقلاب بودند. ناشر روزنامه سلام ـ كه صبحها منتشر ميشود و همان روزنامه طرفدار آقاي خاتمي كه دانشجويان در دفاع از آن تظاهرات خودشان را آغاز كردند ـ سيدمحمد موسوي خوئينيها است. گرچه او اكنون به عنوان يك طرفدار برجسته دموكراسي در داخل ايران مدنظر قرار دارد، اما در خارج بهعنوان "يك رهبر مذهبي" شهرت دارد كه سفارت امريكا در ايران را اشغال و ديپلماتهاي امريكايي را مدت 444 روز به گروگان گرفتند.
اسپرسو (چاپ ايتاليا): از آيتاللهها تا موسيقي راك و آزادي گزارشي درباره نسل شورشي در تهران؛ درحاليكه دو جناح كشور با يكديگر به مقابله ميپردازند. ... پس از چند روز پرتحرك، دادگاههاي ويژه هماكنون براي محاكمه دانشجويان دستگير شده و محكوم كردن آنان بهعنوان "ضدانقلابيون" بسيج شدهاند، دانشجوياني كه همانند رودخانهاي، تماماً به خيابانهاي تهران سرازير شدند تا با قدرت محافظهكاران به مخالفت برخيزند. قدرتي كه به لرزه درآمد. قدرتي كه گرچه رشته كنترل خود بر عوامل طرفدارش را براي سركوب خونين موج آزاديخواهي و شادي باز كردهاند، اما در معرض خطر سرنگوني هم قرار دارد. "مرگ بر استبداد"، "مرگ بر ديكتاتورها"، و... شعارهايي است كه از تاريخ هشتم ژوئيه (يعني از زمانيكه هزاران دانشجو اعتراض خود را شروع كردند)، در خيابانها و دانشگاههاي تهران شنيده ميشود.
آنان در خيابان انقلاب راهپيمايي كردند، همان جايي كه بيستسال قبل والدينشان به خيابانها ريخته و با انجام همين راهپيمايي، شاه وقت را مجبور به رفتن از اين كشور و انتقال قدرت به رهبران اسلامي كرده بودند.
جرقهاي كه اين اعتراض را شعلهور ساخت بستهشدن روزنامه اصلاحطلب "سلام" بود كه توسط يك نماينده روحاني نزديك به رئيسجمهوري آقاي خاتمي چاپ ميشود. اعتراضي كه براي اولينبار در تاريخ بيستساله جمهوري اسلامي، تابويي را شكست. روز بعد، تظاهرات اعتراضآميز توسط واحدهاي ضدشورش به خون كشيده شد. اين، زلزلهاي سياسي است و اخبار اين روزها آن را نشان ميدهند. اعتراضات روز به روز گسترش مييابد و مردم عادي را نيز كه با دانشجويان همبستگي نشان ميدهند، درگير ميسازد... .
رئيسجمهوري محتاط ايران، با نگراني از روندي كه اين وقايع پيدا كرده و نيز از امكان بروز جنگ داخلي، همگان را به آرامش فراميخواند و خشونتها عليه دانشجويان را "غيرقابل تحمل" توصيف ميكند و عملكرد خشن برخي "شاخههاي منحرف در ميان جوانان را كه خلاف منافع ملت حركت ميكنند" نيز محكوم ميكنند. دانشجويان خود را محدود به درخواست بازگشايي روزنامه تعطيلشده و دستگيري عاملان سركوب ميكنند.
درواقع، اين مخالفت بسيار عميق است. شورشي عليه يك حكومت دچار دوگانگي و چندگانگي است كه روح پريشان و متفرقي دارد: در اينجا چهل ميليون نفر از جمعيت كل كشور كمتر از 25 سال دارند كه دوسوم جمعيت را تشكيل ميدهند. اين شورشي است عليه يك ديد بسيار قديمي از جامعه... .
همهچيز از دوسال قبل و زماني شروع شد كه آقاي خاتمي، (يك روحاني آرام و دستكم گرفته شده ازسوي جناحهاي محافظهكار)، با كسب 70درصد آراي مردم به رياستجمهوري انتخاب شد. اين يك چرخش بود. آقاي خاتمي فارغالتحصيل مدرسه علوم الهي قم، آشنا به فلسفه غرب، قادر به تكلم به زبانهاي عربي، انگليسي و آلماني، مترجم آثار كانت و توكويل، يك "اصلاحطلب" است و نه مسلماً يك "انقلابي". اما انتخاب او آشكار ساخت كه اشتياق به نوگرايي كه در كل جامعه ايران جريان دارد تا چه حد وسيع است. زنان، تحقير شده به واسطه معيارهاي نابرابر و محدوديتآور، روزنامهنگاران و روشنفكران و هنرمنداني كه از سانسور دولتي در رنج و عذاب هستند، كارگران و تجار خسته از اقتصاد راكد و بيكفايتي دولت در اداره آن و فساد حاكم و بويژه جوانان، خسته و كلافه از... و مشتاق گوشكردن به موسيقي راك و پوشيدن لباسهايي كه تمام جوانان دنيا ميپوشند.
آزادي مطبوعات يكي از كارهايي بود كه آقاي خاتمي وعده آن را داده بود و هنوز به آن پايبند است. رئيسجمهوري به محض انتخابشدن، به عطاالله مهاجراني ـ يكي از افراد بسيار وفادار خويش ـ منصب مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را واگذار كرد كه ابزاري قدرتمند براي هدايت سياسي و فرهنگي [كشور] است.
راديكالها اين وزارتخانه را تجسم عيني خواست و اراده تغيير تلقي ميكنند و بدينترتيب با آن به مخالفت و دشمني برميخيزند. اولين اقدام وزير اين بود كه با تسهيل و اعطاي امتياز براي بازكردن روزنامههاي جديد به سستكردن زنجيرهاي سانسور بپردازد. از آن زمان روزنامهها و هفتهنامههاي بسياري متولد شدند. بسياري از اينها نيز بعداً توسط مقامها تعطيل شدند. اما نشريات ديگري سر بر آوردند. در مرحلهاي از زمان، قوهقضاييه شروع به خصومت با روزنامهنگاران كرد، بهطوريكه وزير فرهنگ (كه هدف حمله گروهي از نمايندگان قرار گرفت كه اخيراً پيشنهاد استيضاح و رأي عدماعتماد به او دادند) صندوقي به مبلغ حدوداً سه ميليارد لير، معادل تقريبي دوميليون دلار، (كه عدد قابل توجهي براي ايران است) جهت پرداخت وديعههاي درخواست شده براي آزادسازي آنان تأسيس كرد.
اگر در سطح داخلي اوضاع براي جناح تندرو روحاني مسلماً اطمينانبخش نيست، در سطح بينالمللي نيز اوضاع به همان اندازه نگرانكننده است. اما بياعتبارساختن آقاي خاتمي در زمان توفيق سياست گشايش درقبال غرب، تهديدي است كه ممكن است متوجه عاملان آن شود.
هرالد تريبيون (چاپ امريكا): برخورد دانشجويان با پليس ايران برخوردهاي شديد ميان نيروهاي امنيتي و دانشجويان معترض به محدوديتهاي سفت و سخت جديد مطبوعاتي، روزجمعه در پايتخت تهران تعدادي مجروح برجاي گذاشت.
زمانيكه درگيري بر سر مطبوعات ايران، بزرگترين محيط و كوي دانشگاهي كشور را فراگرفت، نيروهاي "تندرو خودسر" با گاز اشكآور، چماق و سنگ به گردهمايي دانشجويان طرفدار دموكراسي حمله كردند... .
خبرگزاري ايران از قول سخنگوي وزارت اطلاعات گفت: "تعدادي از دانشجويان و مأموران نيروي انتظامي در اين درگيريها زخمي شده، به بيمارستاني در آن نزديكي برده شده بودند."
به گفته او، تعدادي از دانشجويان دستگير شده بودند، اما همه آنها بهجز سازماندهندگان گردهمايي، بعدها آزاد شدند. به گفته اين سخنگو، نيروهاي امنيتي "بدون هماهنگي با وزرات كشور به اين گردهمايي قريب به پانصدنفري حمله كرده بودند."
به گفته خبرگزاري ايران، افرادي هم در "لباس شخصي" به اين جماعت اعتراضكننده حمله كردهاند. ايرنا اشاره ميكند كه احتمال دارد اين افراد بنيادگرايان اسلامي بوده باشند كه هميشه سعي ميكنند تظاهرات دانشجويان ليبرال را از هم بپاشند.
يك دانشجوي دختر در حاليكه صف نيروهاي انتظامي ضدشورش را كه در ورودي به كوي خوابگاه دانشگاه واقع در غرب تهران ـ را بسته بودند، زير نظر داشت، گفت: "بستن سلام، حمله به آقاي خاتمي بود، و حمله به او يعني حمله به مردم."
برخوردهاي تازه روز دوشنبه آغاز شد، درحاليكه پنجروز است تظاهرات گستردهتر ادامه دارد. محمد خاتمي خواسته است اجازه دهند نظم و قانون حاكم شود. اين خشنترين تظاهرات پس از انقلاب سال 1357 است كه در حال گسترش به ديگر شهرهاي ايران است. در لوسآنجلس، هوستون و دالاس نيز به حمايت از دانشجويان تظاهراتي انجام شد. دولت ايران اعلام كرده بود آماده استفاده از زور است. خاتمي همچنان قهرمان دانشجويان است. رهبر مذهبي اول ايران تلاش ميكند ناآرامي را آرام كند، درحاليكه دانشجويان با پليس درگير شدهاند. اواخر دوشنبه گروههاي غيرنظامي مسلمان سعي كردند به مواضع دانشجويان در خارج از محوطه خوابگاه دانشگاه تهران حمله كنند اما با كتك به عقب رانده شدند. شاهدان اعلام كردند كه بسياري از مردم در اين ماجرا زخمي شدند و بسياري از پنجرههاي مغازهها در ميدان وليعصر خرد شد. شاهدان گفتند كه نيروهاي پليس درحاليكه هليكوپترها بر فراز سر آنها پرواز ميكردند مردم را بازداشت ميكردند. سازمان خبري رسمي ايران اعلام كرد تظاهركنندگان به نيروهاي امنيتي حمله بردند و اينكه يك خودرو پليس به آتش كشيده شد. آقاي خاتمي همچنان قهرمان بيشتر دانشجويان است، كه در انتخابات وي در ماه مي 1997 (1376) نقشي مهم برعهده داشتند. آقاي خاتمي، تهاجم روز پنجشنبه پليس و شبهنظاميان را محكوم كرد كه اين حمله حداقل يك و يا شايد تا هفت كشته باقي گذاشت. دولت نسبتاً ميانهرو او اعلام كرده است دو مقام امنيتي را كه مسئول حملهها هستند، تنبيه انضباطي خواهد كرد.
اما دولت هنوز عليه تيمسار هدايت لطفيان اقدامي نكرده است. او رئيس پليس ملي است كه دانشجويان، افراد زير فرمان او را به حمله متهم ميكنند.
اومانيته (چاپ فرانسه): چه كسي پيروز خواهد شد؟ روزنامه فرانسوي زبان اومانيته در شمارههاي همزمان خود با واقعه هجدهم تير و بحرانهاي بعدي با نگاهي تحليلي به موضوع نگريست و در بخشي از يك مقاله خود چنين نوشت: نگراني مردم در برابر سقوط سطح زندگي و تعدد تظاهرات خياباني از آغاز دهه 90 عوامل مهم بيداري فكري اين مردم بوده است. انتخاب خاتمي به معناي رد ساختارهايي بود كه ايرانيان، ديگر آن را مناسب با اجتماع و آرمانهاي خود در جهت تغيير جامعه نميدانستند. اما طي دوسال جاري چيزي از خشونت جناح تندرو كاسته نشده است. امروز نيز جناح محافظهكار با اعلان خود مبني بر پاكسازي در جناحهاي رقيب ممكن است با تضعيف خاتمي به يك پيروزي دست يافته باشد، اما جنگ را نبرده است. تشخيص اينكه چه كسي از اين بحران پيروز بيرون خواهد آمد، ممكن نيست. اما آنچه مسلم است اينكه، عواقب اين مبارزات عميق ناپايان خواهد بود. آنچه امروز در ايران ميگذرد از شكست يك برداشت واپسگرا از انقلاب و از اجتماع حكايت ميكند كه البته به اين معنا نيست كه اين جنبشها از توانايي آسيبرساني خويش محروم شدهاند.
واشنگتن پست (چاپ امريكا): مواضع محتاطانه امريكا روزنامه امريكايي واشنگتن پست پس از برگزاري راهپيمايي 23 تير كه به دعوت مسئولان رده بالاي نظام و به واسطه دعوت سازمان تبليغات اسلامي در راستاي خاتمهبخشيدن به غائله آشوبهاي خياباني برپا شد، سرفصل يكي از مقالات خويش را پرداختن به موضوع يادشده قرار داد و ازجمله نوشت:
در راهپيمايي روز چهارشنبه بيش از 100هزارنفر كه شعارهايي ازقبيل مرگ بر امريكا در آن سر ميدادند، شركت كردند. نمايندگان برخي از سازمانهاي هوادار آقاي خاتمي نيز در اين راهپيمايي شركت كردند كه اين كار بر تمايل رهبران ايران براي برقراري آرامش و پاياندادن به آشوبهاي خياباني دلالت دارد. امريكا از بيم آنكه هرگونه ابراز نظر و حمايت از جنبش دانشجويي به ضرر حركت آنها تمام شود از صدور بيانيههايي كه مستقيماً از دانشجويان پشتيباني ميكند، پرهيز كرده است و محتاطانه و به صورت كلي درباره جريانهاي ايران اظهار عقيده ميكند. سخنگوي وزارتخارجه امريكا در اين زمينه گفته است كه: "در وقايع اخير در ايران حايز اهميت بسياري است و ما از نزديك اين تحولات را دنبال ميكنيم. با اين حال بهدليل نداشتن نمايندگي و سفارتخانه در محل قادر نيستيم آنطور كه بايد و شايد اين جريان را پيگيري كنيم. به همين خاطر نيز از حدس و گمان در اين زمينه پرهيز ميكنيم." تحليلگران خارجي معتقدند كه بيانات رهبران ايران درباره دستگيري عوامل ايجاد درگيري و ضرب و شتم دانشجويان در تهاجم به خوابگاه آنها در دانشگاه تهران نمايانگر اين واقعيت است كه دولت به شدت از اين جريان تكان خورده است... .
در اين بخش از مطالب مروري بر نشريات خارجي درخصوص واقعه هجدهم تير و آشوبهاي بعدي خياباني، سه مقاله از سه تحليلگر سياسي درج ميشود كه هر يك از زاويهاي وقايع يادشده را به ميدان نقد و تحليل كشيدهاند. مقالات پيش از اين در نشريه پيام امروز شماره 32 منتشر شده بودند كه نظر به تنوع و اهميت جايگاه اجتماعي ـ سياسي و مطبوعاتي تحليلگران مذكور در ادامه ميآيد.
روزنامه نيويورك تايمز (امريكا): آنان كه به وعده خود وفا نميكنند "توماس ال. فريدمن": پريروز با يكي از دوستان ايراني صحبت ميكردم. او ماجرايي را از قول برادرش كه بهتازگي از ايران برگشته بود تعريف ميكرد. برادر او كه در تهران به يك "مركز اينترنتي" معروف پايتخت رفته بود، تعريف كرده كه در آنجا جواني ريشدار با ظاهر كاملاً مذهبي ديده كه از روي اينترنت به خريدوفروش سهام مشغول بوده و ناگهان از جا ميپرد و فرياد ميزند: "بچهها، هزار دلار كاسبي كردم." "الين سيولينو" گزارشگر نيويورك تايمز نيز هفته پيش در گزارشي از تهران راجع به محبوبترين فيلمي كه اكنون روي پرده سينماهاست نوشته بود: فيلم "دو زن" اين فيلم با آزادشدن يك زن ايراني از دست پدر بيرحم و شوهر بيعاطفهاش پايان ميگيرد و زن ميگويد كه قصد دارد زندگي تازهاي را شروع كند: "بايد كلاس كامپيوتر بروم. بايد رانندگي ياد بگيرم." خانم "سيولينو" ميگويد در اين لحظه تماشاچيها با سوت و كف ابراز شادماني كردند. از اين دو واقعه خيلي چيزها ميتوان راجع به ناآراميهايي كه اين روزها ايران را فراگرفته، دريافت. زيرا هر دو واقعه يادآور نكتهاي است كه در روابط بينالمللي امروز، همواره به آن كم بها داده ميشود: اين واقعيتي است اثرگذار بر سياست همه كشورهاي جهان كه انسانها روزبهروز بيشتر درمييابند كه ديگران چگونه زندگي ميكنند. هرچه اين آگاهي بيشتر ميشود، دولتهاي بيشتري در سراسر جهان مجبور ميشوند چيزهايي را كه ديگران دارند به مردم خود وعده بدهند و وقتي نميتوانند به وعده خود وفا كنند، دچار مشكل ميشوند. حكومت ايران هم دچار مشكل خيليخيلي بزرگي شده است. امروز در ايران شمار زيادي از جوانان خبر دارند كه بقيه دنيا چهطور زندگي ميكنند و ميخواهند سهمي از آن داشته باشند. اما حكومت نميتواند اين خواسته را تحقق بخشد. زيرا نتوانسته اقتصاد كشور را از سلطه نفت خارج كند و آن اندازه شغل ايجاد كند كه جوابگوي جمعيت عظيم زير 25 سالههايي باشد كه به بازار كار وارد ميشوند. ايران براي انجام اين كار، ناچار است پس از اين درهاي خود را به روي جهان، سرمايهگذاران خارجي و انديشههاي نو بگشايد. واكنش حكومت درقبال چنين وضعيتي اين بوده كه سعي كند جوانان كشور شيوه زندگي ديگران را نخواهند. به همين خاطر نخست كوشيده صداي جهان بيرون را خاموش كند و وقتي اين روش موثر از آب درنيامد، يك عده چماقدار به خوابگاه دانشجويان ميروند تا با كتك، آنها را منصرف كنند و اين همان چيزي بود كه ماشه ناآراميهاي چندي پيش را چكاند. وقتي محمد خاتمي ميانهرو به رياستجمهوري ايران انتخاب شد، خيليها فكر كردند كه سرانجام ايران "گورباچف" خود را پيدا كرده است؛ كسي كه ميتواند بهترين تلفيق را ميان اسلام و مدرنيسم پديد آورد. همانطور كه "ميخائيل گورباچف" كوشيد تلفيقي از سرمايهداري و كمونيسم بهوجود آورد. خوب، حدس ميزنيد چه شد؟ نهتنها آقاي خاتمي قادر به ايجاد چنين تلفيقي نبوده، بلكه معلوم شده كه اين آن چيزي نيست كه جوانان ايران ميخواهند. آنها "گورباچف" نميخواهند. آنها "دنگ شيائوپينگ" ميخواهند: اصلاحگر كبير چين. فرق ميان "گوربي" و "دنگ" چيست؟ "دنگ" دريافت كه هيچ تلفيقي نميتوان ميان كمونيسم و سرمايهداري بهوجود آورد و تلاش براي پيداكردن چنين تركيبي يك اشتباه احمقانه است. (همانطور كه آقاي گورباچف هم آن را دريافت). بعد از شورش ميدان "تيان آن من"، "دنگ" راه ديگري به مردم چين پيشنهاد كرد. او گفت: "بياييد يك قرار تازه بگذاريم. شما ميتوانيد هر لباسي كه ميخواهيد بپوشيد، هر شغلي كه ميخواهيد داشته باشيد، هر جا كه ميخواهيد زندگي كنيد، هر چه كه ميخواهيد بخوانيد، در خانههايتان هر فكري كه ميخواهيد داشته باشيد و مهمتر از همه اينكه هرچقدر كه ميخواهيد پول درآوريد. فقط يك كار است كه نبايد بكنيد و آن هماوردطلبي رهبري حزب كمونيست است. ما به زندگي شما كاري نداريم، شما هم كاري به كار ما نداشته باشيد." اين دقيقاً همان چيزي است كه جوانان اعتراضكننده ايراني ميخواهند. آنها در پي سرنگوني حكومت جمهوري اسلامي نيستند، دستكم هنوز نيستند. آنها فقط ميخواهند كه حكومت كاري به كار آنها نداشته باشد تا بتوانند از امكانات رفاهي، فرهنگي و فرصتهاييكه جهان بدون ديوار امروز ارائه ميكند، آزادانه سهم خود را بگيرند. روحانيون ايران اكنون سه راه پيش رو دارند: يكي اينكه بهدنبال نوعي تلفيق "گورباچفي" ميان اسلام و مدرنيسم بگردند؛ كه آن را نخواهند يافت. ديگر، اينكه راه "دنگ شيائوپينگ" را انتخاب كنند؛ به اين معني كه ايران درحالي كه كماكان وانمود ميكند كه يك حكومت مذهبي است (همانطور كه چين وانمود ميكند كه هنوز يك حكومت مائوئيستي است) در عمل چشم خود را بر رفتار شخصي مردم ببندد و آنها را در اداره زندگيشان آزاد بگذارد. راه سوم اين است كه تلاش شود زندگي شخصي همه مردم را تحت كنترل و اداره درآورند و با استفاده از گروههاي خشن مردم را با كتك وادار به سازگاري كنند؛ روشي كه بههيچوجه كارگر نخواهد افتاد؛ دستكم در عصري كه هركس ميداند ديگري چگونه زندگي ميكند. يافتن يك "دنگ شيائوپينگ"؛ اين آن چيزي است كه در ايران به آن نياز است.
ساندي تايمز (انگلستان) : حفظ تعادل به روي بند سياست "گري سيك": يكي از پرمخاطرهترين كارهايي كه يك رهبر ملي ممكن است به آن دست بزند، طرح اصلاحات سياسي در يك حكومت اقتدارگرا است. از يكسو، اگر اين رهبر زياد از اندازه شتاب ورزد، چهبسا آشوب و هرجومرج پديد آيد و مهار از دست خارج شود و وي زير ضربات كسانيكه منافع و نفوذشان به خطر افتاده قرار گيرد و ازسوي ديگر اگر زياد از اندازه درنگ كند، ممكن است هواداران او دست از پيروي بردارند. در ناآراميها و تظاهرات اخير ايران نيز پرزيدنت خاتمي، به نيكي دريافت كه حفظ تعادل بر روي بند سياست، آن هنگام كه بندباز از هر سو در معرض بادهاي ناموافق قرار دارد، تا چه اندازه دشوار است. خاتمي در دوسالي كه از پيروزي چشمگيرش در انتخابات رياستجمهوري ميگذرد نشان داده كه در گشودن راه خود از ميان پيچيدگيهاي مراكز متعدد قدرت در ايران، چه مهارت فوقالعادهاي دارد. اين در حالي است كه رياستجمهوري تنها يكي از چندين نهاد تصميمگيري در كشور است و البته قدرتمندترين هم نيست. آيتالله خامنهاي رهبري عالي كشور، فرماندهي نيروي امنيتي و كنترل قوهقضاييه را برعهده دارد. وي در واقع نماينده حافظان كهنسال انقلاب و آن عده از روحانيوني است كه 20 سال پيش قدرت را از شاه گرفتند. خاتمي با وجود همه تفاوتهايي كه با رهبري عالي دارد توانسته تأييد و دعاي خير (آيتالله) خامنهاي را بهعنوان پشتوانه بسياري از ابتكارات سياسي خود به دست آورد؛ ازجمله تخفيفدادن موضع ايران در قبال جريان سلمان رشدي، سخناني كه با مردم امريكا در سيانان گفت، تسهيل رفتوآمدهاي هنرمندان و دانشگاهيان دو كشور، انتخابات آزاد شوراهاي شهر و تشكيل احزاب سياسي. همچنين خاتمي مورد احترام مجلس هم بوده است؛ حتي هنگامي كه مجلس استيضاح برخي از وزراي وي را در دستور قرار داد. در اين ميان البته خاتمي در برخي نبردها نيز شكست خورده است. يكي از همكاران نزديك او، شهردار معروف تهران، به اتهامهاي مشكوك، روانه زندان شد. روزنامهها و مجلات اصلاحطلب بيوقفه مورد حمله قرار گرفتهاند. انصار حزبالله، كه خود را پاسداران اصيل انقلاب ميشمارند، فرصت يافتند به سخنرانيها حمله كنند و سخنرانان اصلاحطلب را مورد ضرب و شتم قرار دهند. با اين همه، خاتمي به يك استراتژي بلندمدتتر چشم دوخته است. هدف او از آغاز اين بود كه از يكسو، مجموعهاي از نهادهاي مردمي و انتخابي (مانند مطبوعات آزادتر، شوراهاي محلي مستقل و سازمانهاي غيردولتي) را به ميدان آورد تا مجراهايي براي بيان ديدگاههاي ديگرگونه باشند و از سوي ديگر فضايي را كه در دست نيروهاي اقتدارگرا براي مداخله در سياستهاي روزمره است، تنگتر كند. به نظر ميرسد كه در اين دوسال، اين مشي موفق از آب درآمده است. چهره متبسم خاتمي و حمايت مردمي گسترده از خطمشي اجتماعي او، بخصوص در ميان زنان و جوانان ايراني، بهظاهر هيچ جايي براي ضدحمله و اعتراضهاي محافظهكاران باقي نميگذارد. هر ضدحملهاي فقط به تثبيت اين تصوير كمك ميكند كه روحانيون تندرو از هرگونه فكر و انديشهاي بيبهرهاند. نخستين نشانههاي تهديدآميز از اينكه عناصر افراطي مخالف دولت ديگر تمايلي ندارند در چارچوب قوانين به بازي ادامه دهند در اواخر پاييز گذشته رخ نمود؛ همان هنگام كه شماري از نويسندگان و اصلاحطلبان به قتل رسيدند. بعدها معلوم شد كه اين قتلها كار عناصري خودسر در وزارت اطلاعات بوده است. با پافشاري دولت خاتمي، و با رضايت اكراهآميز برخي از چهرههاي سرشناس محافظهكار، دستگيريهايي صورت گرفت. چندي بعد گزارش داده شد كه سعيد امامي، سردسته محفل عناصر خودسر، در زندان خودكشي كرده و اين سوءظن برانگيخته شد كه با مرگ وي، ارتباطات اين عناصر با چهرههاي بلندپايهتر نخبگان حاكم، پوشيده خواهد ماند. آخرين مرحله ماجرا در 17 تيرماه و خيلي ساده شروع شد. در جريان امتحانات نهايي در دانشگاه تهران، دانشجويان عليه قانون جديدي كه روزنامهنگاران را محدود ميكند و همچنين عليه توقيف روزنامه سلام، كه يك روزنامه اصلاحطلب است و اسنادي را درخصوص پيشنهاد سعيد امامي مبني بر درهم شكستن مطبوعات به چاپ رسانده بود، دست به تظاهرات زدند. آن شب، عناصري از نيروي انتظامي و گروههاي فشار دست به يك يورش وحشيانه به خوابگاه دانشگاه زدند. گلولههاي گاز اشكآور شليك كردند، درها را شكستند، اتاقها را به آتش كشيدند و دانشجويان را از پنجرهها به بيرون انداختند. خيلي زود معلوم شد كه محافظهكاران بار ديگر تندروي را از حد گذراندهاند. دانشجويان در سراسر كشور دست به اعتراض زدند. آنچه در چند روز بعد اتفاق افتاد در ابهام و تيرگي است. دولت ميگويد كه "تروريستها، خرابكاران و سارقان" در جنبش دانشجويي نفوذ كردند و آن را به خشونت كشيدند و شعارهاي ضدحكومت و حتي شعار بركناري (آيتالله) خامنهاي سردادهاند. دانشجويان قبول دارند كه كنترل از دست آنها هم در رفته اما ميگويند دستكم برخي از نفوذيها بهواقع همان انصار بودند كه ميكوشيدند زمينهاي براي سركوب فراهم آورند. پيامدهاي ماجرا، همه نشانههاي يك اقدام پنهاني سازمانيافته را در خود داشت: استفاده از دارودستههايي براي بياعتبار كردن جنبش دانشجويان و برعكس جلوهدادن ماجرا. دولت از اين فرصت بهره برد و ناآراميها را با شدت خاموش كرد. عدهاي چماق بهدست، با پشتيباني نيروهاي شبهنظامي، به تظاهرات حمله كردند و در روز چهارشنبه نيز، يك راهپيمايي پيروزمندانه در دانشگاه تهران به راه افتاد و حكومت اعلام كرد كه نظم دوباره برقرار شده است. خاتمي ناچار شد خود را از معترضان دور نگهدارد. اكنون بسياري از طرفداران خاتمي سرخورده و خشمگين هستند و عناصر امنيتي وابسته به محافظهكاران با هياهوي كامل ميداندار صحنهاند. اين تظاهرات و تحولات، چه خودانگيخته و چه سازماندهيشده، نشانه يك گسيختگي كامل است؛ در يك طرف كساني قرار دارند كه به اصلاحات سياسي و اجتماعي متعهدند و در طرف ديگر گروهي كه مصمماند وضعيت موجود را حفظ كنند. با اين همه، هنوز هم ارزشهايي كه خاتمي نماينده آنهاست مورد حمايت اكثريت خيرهكنندهاي از ايرانيان است. خاتمي نشان داده كه سياستمداري زبردست است و بدون شجاعت و امكانات نيز نيست. اگر انتخابات مجلس در بهمنماه آينده بهطور آزاد برگزار شود، مجلسي بهبار خواهد آورد كه با برنامه اصلاحات خاتمي هماهنگتر خواهد بود. اما به خاتمي هشدار داده شده كه اين مبارزه، مبارزه آدمهاي بيدل و جرأت نيست. ضربهاي كه محافظهكاران زدند، زبردستي خاتمي را به بوته چنان آزمايشي گذاشته كه تاكنون سابقه نداشته است.
نشريه الكترونيكي ايرانيان: ايران، چين نيست "مارك.جي. گازيوروسكي": فكر نميكنم پرزيدنت خاتمي تا آينده قابل پيشبيني، در معرض خطر از دستدادن حمايت مردمي خود باشد. من از نيمهخرداد تا نيمه تير در ايران بودم و هر چند شاهد ابراز برخي نارضايتيها ازجانب كسانيكه به خاتمي رأي دادهاند بودم اما اين موضوع خيلي چشمگير نبود. درست است كه ماهعسل تمام شده (بخصوص با وقايعي كه در هفتههاي اخير روي داد) اما خاتمي هنوز هم بسيار محبوب است و هيچ چهره سياسي ديگري قادر به رهبري جنبش اصلاحطلبانه نيست. حتي اگر تظاهرات دانشجويان در چند روز آينده سركوب شود، محافظهكاران با معضل بزرگي روبهرو خواهند بود. اگر آنها كاري براي پيامدهاي تقاضاهاي دانشجويان انجام ندهند، ناآراميهايي كه در روزهاي اخير ديديم احتمالاً دوباره پديدار خواهد شد و ممكن است به فراتراز دانشگاه نيز بكشد. اگر چنين شود، محافظهكاران ناچار خواهند بود كه بهطور فزايندهاي به سركوب اتكا كنند كه اين باعث ميشود حكومت اسلامي كه از آغاز انقلاب تا بهحال حكومتي پوپوليستي (مردمي) بوده به يك ديكتاتوري اسلامي تبديل شود. سركوب ممكن است در كوتاهمدت كارگر بيفتد اما به عقيده من در درازمدت قابل دوام نخواهد بود. ايران، چين نيست و روش برخورد با ميدان "تيان آن من" در اينجا كاركرد ندارد. به نظر من شرايط اقتصادي در اينجا اهميت فرعي دارد. دانشجويان در ايران (بخصوص دانشجويان دانشگاه تهران) به اندازه اقشار تنگدستتر جامعه كه در وقايع اخير شركت نداشتند، از وضعيت اقتصادي لطمه نديدهاند. افزون بر اين، شعارهايي كه دانشجويان سر ميدادند، بيشتر بر آزادي سياسي متمركز بود تا بر شرايط اقتصادي. البته بايد اين را اضافه كنم كه گرچه قيمت نفت در ماههاي اخير به سرعت بالا رفته اما هنوز اثر مثبتي بر شرايط زندگي در ايران نداشته است. تورم همچنان معضل اساسي است، وضعيت اشتغال جوانان ايران ناخوشايند است و نرخ برابري دلار با ريال همچنان رو به صعود است. با آنكه ناآراميهاي دانشجويي از دانشگاه تهران به دانشگاههايي در شهرهاي ديگر نيز كشيده شد اما من شواهدي نديدم كه نشان دهد اين ناآراميها از دانشگاهها فراتر رفته و طبقه متوسط يا طبقات پايينتر شهري را دربرگرفته باشد. فكر ميكنم اگر اين ناآراميها در روزهاي آينده ادامه يابد يا در هفتهها و ماههاي بعد دوباره پديدار شود احتمالاً آن 70درصد ايرانياني كه در سال 1376 به خاتمي رأي دادند جانب دانشجويان را خواهند گرفت و ناآراميها به طبقه متوسط و طبقات فرودست شهري نيز كشيده خواهد شد. اگر چنين اتفاقي رخ بدهد، محافظهكاران با بحران مهلكي روبهرو خواهند شد. در ميان نيروهاي امنيتي نيز هيچ نشانهاي از عدم وفاداري نديدم. بعد از انتخاب خاتمي در سال 1376 خيليها در ايران ميگويند كه در مناطقي كه تعداد پرسنل نظامي و پاسداران انقلاب در آن زياد است، مردم رأي بسيار قاطعي به خاتمي دادهاند و اين نشان ميدهد كه نيروهاي امنيتي آنقدرها هم سفت و سخت حامي محافظهكاران نيستند و احتمال دارد كه اگر يك رويارويي جناحي عمده رخ بدهد از دستورات سرپيچي كنند. چنين چيزي تاكنون اتفاق نيفتاده است. درواقع به نظر ميرسد كه همكاري قابل توجهي ميان نيروهاي امنيتي و انصار وجود داشته است. اين روندها عليالقاعده بايد خوشايند محافظهكاران و مايه نگراني اصلاحطلبان باشد. اين درحالي است كه در افق نزديك، انتخابات مجلس را در فوريه 2000 (بهمن ماه امسال) در پيش داريم شمار شركتكنندگان در اين انتخابات بسيار بيشتر از شمار كساني خواهد بود كه در بحران كنوني درگير بودند. بهراحتي ميتوان حدس زد دانشجوياني كه اين روزها مزه خون را چشيدهاند، چهار چشمي مراقب جريان آن انتخابات خواهند بود و كاملاً آمادگي خواهند داشت كه چنانچه دستي در انتخابات برده شود به خيابانها بريزند. البته اينبار احتمالاً برخلاف ناآراميهاي كنوني كه بسيار خودجوش به نظر ميرسيد، به شيوهاي سازمانيافتهتر واكنش نشان خواهند داد و چهبسا بسياري از غيردانشجويان نيز با آنان همراه شوند. اينكه هركدام از دو جناح اصلي چگونه با اين انتخابات برخورد خواهند كرد بيترديد تأثيري قاطع بر آينده ايران خواهد داشت. سه جهت اصلي ميتوان براي مسير آينده ايران برشمرد: 1ـ يك انقلاب آرام و حاكمشدن اصلاحطلبان، 2ـ يك سركوب به شكل ميدان "تيان آن من" چين و پيروزي محافظهكاران (البته در كوتاهمدت) و 3ـ تداوم تدريجي بسط آزاديهايي كه از 10 سال پيش در حال انجام است. خطر وضعيت كنوني اين است كه محافظهكاران راه دوم را انتخاب كنند. آنها ميانديشند كه در غير اين صورت راه اول اجتنابناپذير است. با توجه به توازن نيروهاي حاكم در ايران، فكر ميكنم راه سوم بهترين راه براي همه جناحها باشد. اظهارات اخير پرزيدنت خاتمي مبني بر پايانبخشيدن به ناآراميها نشان ميدهد كه او نيز با اين راه موافق است. به عقيده من مهمترين و حساسترين موضوع كنوني در ايران اين است كه آيا خاتمي و ديگر اصلاحطلبان ميتوانند دانشجويان را متقاعد كنند كه خطر رخدادن گزينه دوم در كار است و بسيار مهم است كه آنان گزينه سوم را بپذيرند. در اين لحظه به خود جرأت نميدهم درباره اين كه ايران به چه مسيري خواهد افتاد، كوچكترين حدسي بزنم. |
||||
|
||||